سفر به کرمانشاه

سفر به کرمانشاه

توی ایران، شهرها و مقاصد گردشگری زیادی هست که باید رفت و دید. خدا می دونه اگر این دیدار و گشت و گذار رو مدام عقب بندازیم، ممکنه به مرور زمان اتفاقی برای اون اماکن تاریخی و توریستی بیفته و دیگه امکان بازدید رو نداشته باشیم، مثل همون ارگ بم که بعد از زلزله چندین سال مرمت اش طول کشید. پس به نظرم باید توی لحظه زندگی کرد و اینجور کارها رو به فردا و فرداها ننداخت.

غرب ایران معمولا به مناظر طبیعی اش شهره است. برای اولین بار تصمیم گرفتم برای گشت و گذار برم غرب کشور. تابحال به اون سمت نرفته بودم. کلی شهرها و مناطق دیدنی داره که قطعا بازدید همه اون ها توی یه سفر نمیگنجه. این بار هم با اتوبوس و تور گردشگری، همراه با دوستان، عازم شدیم. معمولا وقتی به این روش قراره جایی برید، بهترین زمان، حرکت در شب هست، چون حدود 6 ساعت طول مسیر هست و وقتی صبح به مقصد میرسی، میتونی از تمام روز ات استفاده بهینه بکنی.

خلاصه بعد از چند ساعت اتوبوس سواری، رسیدیم به بیستون. با توجه به اینکه ایام شهادت خردادماه بود، اون روز محوطه بسته بود. برای همین مسیر رو ادامه دادیم و قرار شد در راه برگشت، دوباره بیایم اینجا برای بازدید.

اولین بازدیدمون از شهر روانسر و سرآب اون شد. این سرآب جزو آثار ملی به ثبت رسیده. بعد از اون راه افتادیم سمت غار زیبا و اعجاب انگیز قوری قلعه. این غار باستانی، بزرگترین غار آبی خاورمیانه و جزو یکی از آثار طبیعی ملی ایران هست. برای رسیدن به دهانه غار، مسیر پیاده روی تقریبا کوتاهی وجود داره. توی این مسیر هم کلی غرفه صنایع و خوراکی­های محلی وجود داره که دیدن اون­ها و خرید بعضی غذاهای محلی استان، ارزش داره. ورودیه غار، نفری 7 هزار تومان بود. وقتی به غار رسیدیم، خنکی هوای داخل اون، حال ما رو سر جا آورد.

داخل غار، آب زلالی روان هست. هر چقدر جلوتر می رفتیم، زیبایی های طبیعی بیشتری رو میدیدیم. زمان تقریبی طی مسیر، حدود 20 دقیقه ای میشه، اما خب با توجه به قشنگی های اون و اینکه دوست داری اون همه زیبایی رو با عکاسی، ثبت خاطره کنی، زمان بازدید رو خیلی بیشتر میکرد. بالاخره از قوری قالا یا قلعه دل کندیم و عازم اقامتگاه مون شدیم. این اقامتگاه خونه ای روستایی و 3 طبقه در روستای داریان بود. با توجه به مسیر دسترسی به این روستا، برای رفتن به اون، باید وسیله نقلیه مهیجی رو استفاده می کردیم، یعنی نیسان !. برای اولین بار در عمرم، نیسان سوار شدم، اونم عقب نیسان. یه مقدار مسافت تا اقامتگاه، طولانی بود اما به تجربه اش می ارزید. مردمان روستا بسیار خوشرو و مهمان نواز بودند. یکی از بهترین مناظری که دیدم، جنگلی بود که از تراس وسیع اقامتگاه، پیدا بود. ناهار ماهی قزل و پلو رب اناری بود. غذایی بسیار خوشمزه و جدید. طعم رب انارهای اونجا که تولید خود مردمان روستا هم بود، عالی بود. بعد از ناهار و کمی استراحت، داخل روستا و طبیعت زیبای اون چرخی زدیم. رودخونه ای خروشان و پر آب، از وسط روستا می گذشت. بعد از اون و با توجه به تاریک شدن هوا، برگشتیم اقامتگاه تا یه شب فوق العاده و پر انرژی رو به صبح برسونیم. رقص های کردی و صرف شام در تراس و نوشیدن چای های خوشمزه، اقامت مون رو دلچسب تر کرد. یکی از موارد جدیدی که دیدم، پشه های خاص این منطقه بودند که علی رغم جثه کوچیک، اما بدجور نیش می زدند و جای نیش شون کمی خون میومد و احتمال تورم داشت. خلاصه هر کی که شلوار کوتاه پوشیده بود، از حمله پشه ها بی نصیب نموند.

صبح روز بعد با صرف صبحانه ای لذیذ، با نیسان عازم منطقه زیبای دالانی شدیم. دالانی در ارتفاع زیاد قرار داره و برای رسیدن به اون، میشه از جاده مریوان رفت. دالانی یه منطقه گردشگری هست که کلی بازدیدکننده داشت و یه عده مشغول رقص کردی بودند که ما هم به جمع اون ها ملحق شدیم. چشمه ای که توی این محل بود، آب خنک و با طعم خوبی داشت که نوشیدن اون رو توصیه می کنم. یکی از نکات جالب نزدیکی این منطقه به عراق بود به نحوی که توی گوشی هامون، پیغام خوش آمدگویی اپراتور تلفن همراه کشور عراق رو دریافت کردیم و به حالت رومینگ در اومد. با توجه به ارتفاع زیاد این جاده و این منطقه از سطح دریا (حدود 3 هزار متر)، توی مسیر، برخی جاها هنوز برف وجود داشت و جاذبه ای شده بود که مردم می رفتند و از خنکی برف، استفاده می کردند.

بعد از دالانی، راه افتادیم سمت نودشه، یه شهر پلکانی در نقطه صفر مرزی ایران و عراق. این شهر داخل دره واقع شده و خونه های اون حالت پلکانی داره. با توجه به اینکه روز تعطیل بود و گردشگرهای زیادی اومده بودند، ترافیک کمی سنگین بود.

کمی بعدتر عازم اورامان تخت شدیم. منطقه ای کوهستانی و جذاب در جنوب شرقی مریوان که یکی از جاذبه های اون، مراسم و مقبره پیر شالیار هست. مردم این منطقه بخصوص خانم ها، لباس­های محلی بسیار زیبا و رنگارنگی تن می کنند. بعد از صرف ناهار، دوباره سوار بر نیسان، عازم روستای هجیج و آبشار بل شدیم. قایق سواری بر روی دریاچه و کنار اون آبشار، یکی از تجاربی است که نباید از دست داد. یک قسمت از اون، دقیقا شبیه جاذبه های طبیعی تایلند بود. بعد از کلی خیس شدن کنار آبشار و با تاریک شدن هوا، برگشتیم سمت اقامتگاه.

صبح روز آخر، بعد از صرف صبحانه و خوش و بش و خداحافظی با صاحبان اقامتگاه، عازم جاده شدیم تا به طاق بستان باشکوه برسیم. طاق بستان مجموعه ای از سنگ نوشته های دوره ساسانی است و صحنه ها، نقوش و کتیبه های مختلفی شامل صحنه تاج گذاری شاه ساسانی، شکار گراز، نقش مربوط به دوره قاجار و ... در اون حک شده. داخل محوطه هم دریاچه و رود زیبایی وجود داره که چشم انداز طاق بستان رو خاص تر کرده است. با توجه به گرمی هوا، فالوده خوشمزه ای نوش جان کردیم و عازم بیستون پر ابهت شدیم. بیستون در مسیر برگشت قرار داشت و عصر هنگام، به اونجا رسیدیم. بیستون یکی از میراث های جهانی یونسکو و بزرگترین سنگ نوشته جهان هست. محوطه بیستون هم جزو آثار ملی ایران به ثبت رسیده و محافظت شده است. سنگ نوشته مذکور، در ارتفاع زیادی بر روی کوه حک شده و شرح پیروزی داریوش بزرگ بر یاغیان است. نماد فروهر هم در بالای این کتیبه، خودنمایی می کند.

یکی دیگه از آثار دیدنی محوطه بیستون، تندیس هرکول متعلق به دوره سلوکی است. که البته کمی تخریب و اعمال سلیقه روی اون وجود داشته!

در نهایت بعد از دیدار از محوطه عظیم بیستون، هنگام غروب خورشید، عازم تهران شدیم. سفر دلپذیر دیگه ای با کلی خاطرات خوب، میسر شد، خدایا شکر ات.

خواندن 475 دفعه