سفرنامه هند

سفرنامه هند

هند سرزمینی رویایی و کهن هست که قدمت اون به 3 هزار سال پیش از میلاد مسیح برمی گردد. سرزمینی با نژادها، زبان ها، آیین ها، ادیان و فرهنگ های مختلف که یکی از عجایب هفتگانه جدید دنیا هم توی خودش جای داده. البته برای منی که به این کشور سفر کردم، به نظرم خیلی چیزهاش عجیب بود. با تصوراتی که در مورد این سرزمین باستانی داشتیم، برنامه سفر 4 نفره و یک هفته ای با تور، به مثلث طلایی هند یعنی دهلی، آگرا و جیپور رو چیدیم و در یکی از بهترین فصل ها و روزها برای سفر به هند، یعنی اوایل فروردین ماه، عازم فرودگاه شدیم تا با پرواز مستقیم به دهلی بریم. حدودهای صبح، بعد از 5 ساعت پرواز، به فرودگاه بین المللی گاندی رسیدیم و منتظر تور لیدر و بقیه همسفرهای تور شدیم. وقتی اولین بار قدم به هوای آزاد گذاشتم، یه حالت رطوبت کمی توی هوا توجه ام رو جلب کرد. به هر حال بعد از کامل شدن گروه، سوار اتوبوس ترانسفر شدیم و به محض ورود به اون، با حلقه های گل معروف هند که تو خیلی از فیلم هاشون میبینیم، از ما استقبال شد و حلقه ها رو دور گردنمون انداختند. بعد راه افتادیم به سمت هتل محل اقامتمون یعنی حیات ریجنسی Hyatt Regency  ، که هتلی بزرگ و باشکوه در مرکز شهر بود.

داخل هتل هم تا انجام شدن پذیرش، یکی از کارکنان خانم اونجا، به رسم مهمان نوازی با رنگ قرمز هندی به سمت ما اومد و درست مثل هندی ها، با انگشت یه علامت قرمز اون وسط بالای پیشونی برای من و بقیه مسافرانی که دوست داشتند، کشید. این رسم هندی ها و استقبال قشنگ شون رو شاید هیچ وقت فراموش نکنم.

صبح دیرتر و بعد از صرف صبحانه ای مفصل و جانانه، با اتوبوس تور، عازم گشت شهری شدیم. تمامی بازدیدها از اماکن توریستی، روی پکیج تور بود و دیگه نگرانی ای بابت بازدیدها نداشتیم. اولین مکان تاریخی هم قطب منارQutub Minar  بود، مناره ای با ارتفاع حدود 72 متر که بلندترین بنای آجری جهان بوده و جزو میراث جهانی یونسکو هم به ثبت رسیده است. بعد از بازدید از مناره و محوطه اش، نزدیک های ظهر، به سمت مسجد جامع شهر راه افتادیم، مسجدی که کنار اون بازار بزرگ و شلوغی وجود داشت. این رو هم بگم در کل در این موقع از فصل سال، دمای هوای هند خیلی گرم نبود، اما به هر حال نزدیک ظهر، آفتاب اذیت می کرد. بازدید بعدی مربوط به بنای یادبود مهاتما گاندی بود. در این مکان، پیکر گاندی سوزانده شده و خاکستر اون نگهداری می شود. این آرامگاه یا بنا داخل پارک بسیار بزرگی قرار داره که برخی یادگاری های مربوط به گاندی هم در اون در معرض نمایش هستند.

وقتی با اتوبوس تو دهلی حرکت می کردیم، دیدن مردمان هند با اون سادگی و زنان هندی با لباس های پنجابی و ساری رنگارنگ، بسیار چشم نواز بود. این رو هم بگم که دهلی نو (پایتخت هند) در حقیقت بخشی از شهر بزرگ دهلی است، منطقه ای تمیز و با معماری مدرن و خلوت تر از سایر بخش های قدیمی دهلی. در بعضی از قسمت های قدیمی دهلی، شلوغی و خانه های قدیمی و وجود کلی کابل و سیم در نمای شهری، کمی توی ذوق می زذ.

بعد از یادواره گاندی، نوبت به بازدید از دروازه هند India Gate رسید. دروازه هند در حقیقت بنای یادبود ملی هند هست، چیزی شبیه به نمای دروازه آزادی پاریس که اطراف اون، محوطه سرسبز بزرگی وجود دارد. کلی هم مردمان هند و توریست اطراف دروازه حضور داشتند.

بالاخره بعد از کلی بازدید، برای ناهار به یکی از رستوران های مک دونالد رفتیم و با غذا و دسر، دلی از عزا در آوردیم و در نهایت به سمت هتل برگشتیم.

صبح روز بعد، پس از صرف صبحانه، چمدان ها رو بستیم و با اتوبوس تور، عازم شهر آگرا شدیم. در بین مسیر، یکی از صحنه های جالبی که دیدیم، راه پیمایی و یا کارناوال دسته های مختلف مردم بود، مردمانی که حتی با ظاهر ساده و لباس های رنگارنگشون، بسیار خوشحال و در حال پایکوبی و آواز بودند. هنگام ظهر برای ناهار، نزدیک یک رستوران بین راهی توقف شد و ما برای اولین بار تونستیم غذای هندی سفارش بدهیم. این غذای هندی اسمش Chicken Tika Masala، غذایی تند با مرغ بود. بالاخره بعد از 7 ساعت اتوبوس سواری رسیدیم به شهر آگرا و هتل Mughul Sheraton ، بنایی بزرگ و زیبا که داخل محوطه و باغ سرسبز و پر از آبنمای زیبا، قرار داشت. بعد از استراحتی کوتاه، برای دیدن نمایشی (تئاتر) در مورد تاریخچه و افسانه تاج محل، به سالن نمایش رفتیم. بلیط این نمایش 40 دلار بود، اما واقعا ارزش دیدن داشت. تجسم کنید همیشه فیلم و رقص هندی رو تنها توی فیلم هندی دیده بودیم، اما در اون لحظه و مکان، شاهد روایت و اجرای زنده داستانی عاشقانه درباره زندگی شاه جهان و همسر محبوب اش ممتاز محل بودیم، نمایشی پر از ساز و آواز و رقص. ممتاز محل بعد از به دنیا آوردن فرزند دختر اش، از دنیا رفت و اونجا بود که بنای یادبود تاج محل به دستور شاه جهان احداث شد. بعد از پایان نمایش، تماشاگران اجازه داشتند با 2 بازیگر اصلی نمایش، عکس یادگاری بگیرند، یادگاری بسی ماندنی و خاطره انگیز. بعد از نمایش و عکس یادگاری، برای صرف شام به مک دونالد رفتیم.

صبح روز چهارم، بالاخره به سمت تاج محل Taj Mahal محبوب و معروف حرکت کردیم. تاج محل، سمبل عشق و وفاداری، مرواریدی است بر کرانه رود جمنا Yamuna . این بنای مرمرین سفید و ارزشمند، جزو یکی از عجایب هفتگانه جدید جهان و یکی از شاهکارهای تحسین شده میراث جهانی یونسکو به حساب میاد که در 200 کیلومتری شهر دهلی و در منطقه اوتارپرادش بنا شده است. تاج محل آرامگاه و بنای یادبود ممتاز محل همسر شاه جهان است. ممتاز قبل از مرگ اش، از همسر خود می خواهد که هیچوقت فراموش اش نکند. به همین سبب، شاه جهان استادکاران و معمارانی از هند و ایران را برای ساخت تاج محل فرا خواند. بنایی که ساخت اون 20 سال طول کشید. شاه جهان پس از ساخت تاج محل می خواست برای خودش هم در سمت دیگه رود جمنا مقبره ای با سنگ مرمر سیاه بسازد و این 2 بنا رو با پلی به هم متصل کند، اما هیچگاه نتونست این آرزو رو برآورده کنه و در نهایت در کنار همسرش در تاج محل، آرام گرفت.

 وقتی پای به محوطه بزرگ و زیبای تاج محل گذاشتیم، انگار افسون ابهت و بی همتایی اش شدیم، علی رغم داغی هوا، غرق لذت و محو تماشای بنا شده بودیم. جمعیت بسیار زیادی هم برای بازدید حضور داشتند. برای ورود به داخل بنا، به هر نفر پاپوش پارچه ای یکبار مصرف دادند. واقعا نمی تونم حس و حال خودم رو وقتی برای اولین بار داخل تاج محل شدم، بیان کنم. فضایی سحرانگیز و آرامش بخش و البته کمی تاریک، که می شد ساعت ها اونجا حضور داشت.

بالاخره وقت دل کندن از این بنای دلربا شده بود، خوب نگاه اش کردم، چون ممکن بود دیگه فرصت دیدار این مکان برای من فراهم نشه.

با کلی حس و انرژی خوب، برای ناهار به رستوران پیتزا هات رفتیم. بازدید بعدی مربوط به قلعه آگرا بود اما در میانه راه، سری به مغازه زری دوزی و ادویه جات زدیم. قلعه آگرا Agra Fort ، قلعه ای سرخ هست و چند عمارت شاهنشاهی رو در خود جای داده است. توی باغ اطراف این محل، تعداد زیادی میمون زندگی می کردند، من هم از همه جا بی خبر، داشتم از یجا رد می شدم یهو یه بچه میمون که روی زمین بود احساس خطر کرد و جیغ زد، جیغ زدن همانا و هجوم مامان اش سمت من و پنجول کشیدن به پا ام، همان، خلاصه توی هند خیلی باید مراقب میمون ها بود، چون ممکنه دوربین، خوراکی یا هر چیز دیگه ای رو از دست آدم ها بقاپند. بعد از بازدید از قلعه به سمت هتل برگشتیم و گشت شهری اون روز، تمام شد. اما ما تازه انرژی گرفته بودیم و کمی دیرتر، به یکی از مراکز خرید Big Bazar، سر زدیم. با دیدن یه عالمه لباس پنجابی، ساری، زیورآلات هندی و ... هیجان زده شده و خرید خوبی کردیم. برای برگشت به هتل، ریکشا (وسیله نقلیه مخصوص و متداول در هند) سوار شدیم. ریکشا سواری هم یکی از اون تجربه های شیرین و بامزه ای هست که حتما باید امتحان کرد.

صبح روز بعد، وسایل رو بستیم و هتل رو به مقصد جیپور، شهر صورتی و معروف به فیل ها و گل های کاغذی، ترک کردیم. مسیری حدودا 6 ساعته با اتوبوس رو طی کردیم تا رسیدیم به هتل بزرگ و مجلل Sheraton Rajputana. داخل لابی، چند نفر با ادوات موسیقی هندی مشغول نواختن آهنگ بودند. فضا و موسیقی هتل جوری بود که می خواستی تا میتونی از اون همه آرامش و زیبایی، حظ ببری. اتاق بسیار زیبا و بزرگی هم برای ما آماده شده بود. یه نکته جالب این بود که در تمام ورودی های هتل ها و مراکز خرید بزرگ، ایست بازرسی افراد و وسایل وجود داشت که دلیل اش بمب گذاری چندین سال قبل در کلکته بوده است.

روز بعد برای یه بازدید مهیج دیگه، آماده شدیم. اولین مقصد قلعه آمبر Amber Palace بود. این قلعه بزرگ و دیدنی بر روی تپه ای بلند واقع شده و مسیر رفتن به قلعه رو باید سوار فیل می شدیم. هر 2 نفر سوار یک فیل شدیم و یکی از جالب ترین و هیجان انگیزترین تجربه های زندگی ما شکل گرفت. فیل ها پشت سر هم و با کمی فاصله مسیر رو طی کردند تا رسیدیم به قلعه و تمام محل رو گشتیم و کلی عکس انداختیم. به همراه داشتن کلاه آفتاب گیر و عینک آفتابی جزو واجبات سفر هند باید باشد. راه برگشت به پایین قلعه رو این بار با جیپ طی کردیم. مقصد بعدی برای بازدید، کاخ City Palace بود. داخل کاخ مردی مرتاض مشغول آهنگ نواختن برای مار کبری اش بود. در راه برگشت به هتل، به یکی از مراکز خرید صنایع دستی رفتیم و کمی خرید کردیم. کارهای دستی که زیاد توی هند دیده میشه، مجسمه های فیل چوبی یا مرمرین، بشقاب های سنگی و ... هستند.

صبح روز بعد، چمدان ها رو بستیم و جیپور رو به مقصد دهلی و هتل قبلی، ترک کردیم. این مسیر هم حدود 6 تا 7 ساعت طول کشید، اما خستگی نمیشناختیم. بین راه هم با غذای هندی Heydarabadi chicken Biryani و Dum Alu Kashmiri از خودمان پذیرایی کردیم. وقتی به هتل رسیدیم، بعد از استراحتی کوتاه به یکی از مراکز خرید بزرگ و شیک به نام Ambience Mall رفتیم. توی این مرکز خرید انواع برندها و اجناس خیلی گران، برای فروش وجود داشت.

صبح آخرین روز با توجه به زمان پرواز که اوایل شب بود، قرار بر این شد چمدان ها رو ببندیم و نزدیک ظهر اول بریم به یک مرکز خرید به نام City Walk و بعد بریم سمت بازدید آخر، یعنی معبد آکشاردام Akshardham. این مرکز خرید، یه ساختمان چندطبقه بزرگ با کلی مغازه و برندهای مختلف بود، که بخصوص زیورآلات یا اکسسوری خوبی داشت. بعد از حدود یک ساعت گشتن و خرید، به سمت معبد حرکت کردیم. معبد هندو آکشاردام در سال 2005 افتتاح شده و با توجه به وسعت زیاد و البته معماری و زیبایی خیره کننده اش، یکی از پر بازدیدترین اماکن توریستی دهلی است. وقتی وارد محوطه معبد شدیم، محو هنر طراحی و مجسمه ها و پیکره های مختلف کار شده در بنای معبد شدیم. در محطه اصلی این بنا، فواره موسیقی بسیار زیبایی وجود داشت که بخصوص در هنگام غروب آفتاب، با اون نورپردازی جالب اش، بسیار تماشایی شد. داخل معبد اصلی هم سر آدم گیج میرفت بابت اون همه کار و هنر و خلاقیت. هر چقدر هم تعریف کنم، به قول معروف: شنیدن کی بود مانند دیدن. بخشی از مجموعه فرهنگی معبد، مربوط به پخش فیلم مرتبط با تاریخ هند، تصاویر مختلف و قایق سواری می شد. کلا زمان زیادی برای بازدید از کل مجموعه معبد نیاز هست و با توجه به ساعات مشخص شروع برخی برنامه ها، مدیریت زمان بسیار حائز اهمیت بود. خلاصه در آخر و بعد از تماشای رقص موزیکال آبنما، موقع رفتن به فرودگاه و خداحافظی با همه اون جذابیت ها، تجارب و رنگ ها شد. با اینکه برنامه بازدیدها فشرده بود اما انقدر هر جایی که رفتیم قشنگ و خاطره انگیز بود که خستگی معنایی نداشت. چیزی که نو ذهنمون بود فقط خاطرات خوب بود. اگر باز هم فرصت بشه، دوست دارم دوباره به این سرزمین عجایب سفر کنم.

خواندن 1152 دفعه